آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

اِسمشو نیار....!!!!

سلام عشق کوچولوی مامان... یه چند وقتی هست کارت شده پارک رفتن به صورت منظم ... و مشکل اینجاست که صبح بیدار میشی اَبابا...شب تو خواب مامان ایجا نه اوجا اَباباوووووووووووو وای که تو ماشین هم میشینی آدرس میدی که مَمَد ایجا اَبابا نیش اوجا اَباباس(اَبابا همون مخفف تاب تاب عباسی و کنایه از پارک دارد) و اما در پارک:اینکه خودت به طور کاملا مستقل بالا میری و از سُر سُره های خیلی مُهیج پایین میای به صورتی که اکثر بیننده ها چشماشون گِرد میشه آخه خیلی کوچولویی تو سُرسُره ی تونلی پیچ پیچی اون وسط ها وامیستی و راه بچه ها رو میبندی و با جیغ و خوشحالی پایین میای... اگه بچه ای از سُر سُره بالا بره مثل آدم بزرگا  میری روبه روش میگی اودا...
18 مرداد 1393

تولدت مبارک باباجی

و خدایی که در این نزدیکیست کنار ما و در جشن کوچک ما... سلام دختر قشنگم عشق کوچولوی من ... عشق مامان واسه تعطیلات عید فطر اومدیم همدان و حسابی تاب تاب و  این ور و اونور و کلی خوش گذروندیم تا الان... و 11 مرداد تولد باباجی علی که دایی و زندایی و عسل و علی رضا که زحمت کشیدن و اومدن و کلی خوش گذشت و باباجی وارد 39 سالگی شد...جونش سلامت و خدا ایشالا سایشو از رو سرمون کم نکنه ووو و اما از شیرین زبونیهای شما ماما نَ دون=مامان نکن و این جمله رو خیلی به کار میبری بیشتر در موقعی که موهاتو شونه میکنم و یه کار خیلی شیک و فانتزی که انجام میدی اینکه چشم و ابرو میکشی...آیسا یه چشم و ابرو بیا ...و اینقدر این کار رو با ناز انج...
13 مرداد 1393

در 21 ماهگی

عشق کوچولوی مامان سلام سلام دختری برگ گلی... 21ماهگیت مبارک فندوق کوچولوی من و در 21 ماهگی اونقدر شیرین شدی و من و بابا رو کلا سورپرایز میکنی با جمله بندی های شیرینت... بابا بیا تو بادی=بابا بیا توپ بازی بابا بیا نَدادی=بابا بیا نقاشی و علاقه خیلی زیادی به نقاشی کردن داری در طول روز 7 تا 8 بار وسایل نقاشی میاری و میبری و اول هم میگی :ما ئی بیکش= ماهی بکش بابا پادو باد کن=بابا پاتو  باز کن  واسه بازی توپ قل دادن بابا پادو بیا=بابا پاشو بیا ماما دی بیده ه ه ه=ماما شیر بده ماما ای یار بیده ه ه =ماما خیار بده ماما اِن نا نِه بیده ه ه=مامان هندونه بده (به خربزه هم میگی هندونه) ماما دَمائی  توش؟؟؟؟...
3 مرداد 1393

کلاس ژیمناستیک!!!!!

امسال دومین سالیست که ماه مبارک رو با شما  جشن میگیریم... گوارای وجود شهد این ماه عسل... سلام عشق کوچولوی مامان فقط اومدم بگم که با امروز شما 2 روزه میری کلاس ژیمناستیک و چقدرم استقبال میکنی هر چند واست خیلی زوده و مربی به شما تمرین نمیده چون خطرناکه اما شما تمام تلاشت رو میکنی که هر کاری بچه های دیگه میکنن تکرار کنی و کلی ورجه وورجه میکنی و بهترین جای قضیه وقتیه که میرسیم خونه شما ناهارت رو میخوری و راحت میخوابی...آخ من حالی میکنم ..با این که خودم خسته میشم تو ماه رمضونم هست ولی خوب ارزشش رو داره چون کلی خوش میگذرونی و انرژیت خالی میشه... اگه بشه و مربی اجازه بده جلسه بعد دوربین میبرم که از شما در حال ورزش عکس بگیرم. نفسمی ...
11 تير 1393

20 ماهگی داغ ِ داغ

سلام عشق کوچولوی مامانی بازم واسه تاخیرم شرمنده که حسابی سرمون شلوغ بود مهمون داشتیم و بعدشم که رفتیم همدان و .... 20 ماهگیت مبارک عشقم البته با تاخیر ... آیسا تو این هوای گرم چی میچسبه؟؟؟؟بَ دَ دی= بستنی کلی واسمون مهمون اومد البته تو ماه گذشته و به خاطر اینکه باباجی هم ماموریت داشت تبریز ماهم همراه مهمونهای عزیزمون رفتیم همدان و کلی خوش گذروندیم عسل جون به همراه دایی نامان هر روز می اومدن سراغمون و مارو میبردن پارک که البته موقع برگشت ما برنامه داشتیم چون هیچ رقمه راضی نمیشی برگردی اصلا برام یه معضل شده که اصلا نبرمت پارک چون واقعا میری رو اعصاب ... دختر قشنگم جمله های خیلی کوتاه میگی... بابا دفد کار=بابا رفت سر کار دادو...
8 تير 1393

19 ماهگی ماهکم

عشق کوچولوی مامان سلام بابت تاخیر پیش اومده شرمنده ؛این چند وقت اصلا خونه نبودیم بعدشم من یک کمی تا قسمتی تنبلی کردم بعد شارژ اینترنت تموم شد ....بازم بگم؟؟؟؟ اول بگم که گوشهات رو سوراخ کردیم واسه عروسی دختر خاله رفتیم همدان و زودتر هم رفتیم چون باباجی ماموریت داشت واسه همین ما هم از خدا خواسته...از بس گوشواره های من و مامان مهناز رو دست میزدی و میگفتی گُ گُ نیش(گوشواره نیست) یه روز صبح طی یک عملیات مامان مهناز عزمش رو جزم کردن و شما رو بردن دکتر و گوشهات رو سوراخ کردن مبارکت باشه عزیزم یک کمی اذیت شدی ولی خدا رو شکر گوشتت مثل من بد نیست البته کلی مراقبتت میکردم و روزی 4 تا 5 بار با پماد چربش میکردم و دیگه خیالت راحت شد و گوشوا...
9 خرداد 1393

بابایی روزت مبارک

با عشق فراوان تقدیم به پدرم همسرم و برادرم... که تنها مردان زندگی من و الحق بهترین مردان هستند روزتون مبارک.... دوستتون دارم و باز هم روزتون مبارک (کلی اتفاقهای خوب افتاده که الان وقت ندارم آخه داریم میریم مهمونی فقط اومدم واسه تبریک... ...
23 ارديبهشت 1393