آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

گل دخترم و مروارید هفتمش

1392/7/14 9:22
نویسنده : مامانی
307 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااااام عشق مامی ...اول واسه خاطر تاخیر شرمنده چونکه شما سخت مریض بودی و این ویروسی که تو هوا اومده نذاشتی در بره و گرفتی چپوندیش تو دهن کوچولوت و خلاصه اینکه ماما بمیره تب و اسهال و ... وای خدا رو شکر که خوب شدی خیلی اذیت شدی جیگرم لاغرم شدی فدات بشم که تا یه ذره میخوای گوشت بگیری زود مریض میشی...

الهی دورت بگردم مروارید 7 مبارک....ماچخجالتخجالتقلبتشویقتشویقایشالا دندونای سالمی داشته باشی عشقم...

از کارای بامزه اینکه کلا جلو تلویزیونی و هی دستگاه رو خاموش میکنی دکمه پاور رو یاد گرفتی هی به صفحه تلویزیون نگاه میکنی ببینی خاموشه دوباره روشن ...دوباره خاموش و...... من و باباجیتعجب

به هیچ طریقی هم حواست پرت نمیشه ...ما دوتاسوال

دیگه اینکه میگم ب بیی چی میگه میگی ب ب ب ب ماچقربونت برم

توپات رو نشون میدی و میگی تو تو تو تو...

و اینکه از من یاد گرفتی میگی عیییییییییییییییییییییییی یعنی علیییییییییییییی.اسم باباجی رو صدا میکنی  الهی دورت بگردم مثل طوطی همه چیز رو تکرار میکنی وقتی میگی عییییییییییییی باباجی میخواد خودشو بکشهتشویق

تازه گیها تلفن رو میذاری کنار گوشت و یه چیزایی میگی...گیله غار غار اون وسط مسطا مثل اینکه پشت خط ازت میپرسن کلاغ چی میگه شما هم میگی غار غار...قهقهه

عاشق ماکارونی هستی یعنی به لیست غذای مورد علاقت باید اضاف کنم...

بعدش اینکه اگه خدا بخواد داریم میریم مسافرت شیراز خونه عمه ها وبی بی چون هوا خنکه الان داریم میریم تا به امید خدا واسه تولد شما هم آماده بشیم،و واکسن 1 سالگی به سلامتی...

دیگه دخترم کلا کنار میز آرایش مامانی... راستی این لباس خوشگلی که پوشیدی هدیه مامان مهناز واسه روز دختره به شما دستشون درد نکنه

 هیربد دوست جونی نمی دونم با پستونک من چی کار داری آخه؟؟؟؟؟؟؟

آیسا سر قفلی تلویزیون.....نیشخند

ای جونممممممممممممممممممممممم

میز رو گذاشتیم که نری جلو تی وی ولی شما راهش رو بلدی

ماکارونی خوردن عشقم........

اینم کشف جدید شما...

راستی خاله ندا هم رفته شهرشون تا واسمون یه نی نی خوشگل بیاره به سلامتی ایشلا راحت زایمان کنه و دوتاشون سالم باشن ماچ

عشق کوچولوی مامی خیلی خیلی دوستت دارم هر شب نگات میکنم وقتی خوابی و خدا رو به خاطر هدیه ای به این قشنگی شکرمیکنم

دوستت دارم و من وتو ،تو قلب خداییم...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

بهار
14 مهر 92 22:41
قربون چشمای قشنگت برم که انقد ناز نگاه میکنی.


مرسی خاله جونی لطف دارید
بهار
14 مهر 92 22:49
یه سوال..!!
ببخشیدا چرا اسم وبلاگتون دخترم هلیاست اونوقت اسم دختر ناز و قشنگتون آیساست؟


سلام عزیزم خوب آیسا تو شکمم بود می خواستم اسمشو بزارم هلیا اما شبی که میخواست بیاد دنیا داییش گفت بزارید آیسا.ما هم قبول کردیم تو یکی از پستاش توضیح دادم
مامی آرمان (خاله زری )
19 مهر 92 14:18
گل نازم آیسا جونم اول از همه مروارید خوشگلت مبارک
چه خوشمزه ماکارونی میخوری عسلم آخه خودت خوشمزه تر از همه چیزی آدم دوست داره بخورتت
بعدش هم که مسافرتت خوش بگذره عزیزم قول بده مامان و بابا رو تو راه اذیت نکنی دخمل نازم


سلام خاله جونی مرسی ولی کلی خسته شدم تو راه
خاله زری ( مامان آرمان)
1 آبان 92 18:25
سلام عزیزم الان که دارم واست نظر مینویسم شما ایلام نیستی و فردا روز تولدت هست خیلی خیلی خوشحالم که یک سال از روز تولدت گذشته ایشالله که زیر سایه مامان و بابای مهربونت با تنی سالم و لبی خندون صد و بیست ساله بشی دخمل خوشگل خیلی دوست دارم بوس بوس


سلام به خاله مهربونم مرسی از لطفتون هزار هزار بوس واسه شما و ارمان جون [ماچ