آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

بهار با آی سا

1395/2/9 1:47
نویسنده : مامانی
448 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق کوچولوی من اول سال خوبی رو برات آرزو میکنم و سالی که نکوست از بهارش پیداست مصداق بارز ساال خوب هست انشاالله..

بابت تاخیر و این حرفها دیگه کریشه  ای شده چون همش تقصیر اینستاگرامه بوخوداااا از بس راحت پست میشه با کلی مطلب که میشه بزاری دیگه از عکس کوچیک کردن  و بنویس و بنویس و آخرش هم همش یهووو پاک میشه اصن هنگ میکنه خبری نیست  باور کن الان 2باره وقت اضاف آوردم نشستم آی نوشتم آی عکس آپلود شده وسطش همش پریده خووو حق دارم ؟نه جون مامان حق دارم عایااااا؟زیبا

به هر حال مرضیه که دارم و وبلاگت رو خیلی دوست دارم و نمیخوام بایکوت بشه پس هرچند دیر به دیر ولی مینویسمآرام

عشق کوچولوی من سلام عیدت مبارک خانوم خانوما امسال عید خیلی خوبی داشتیم رفتیم شمال از اونجا شیراز و بعدشم قشم که بهترین مسافرتمون بود برا من که خیلی و البته به شما هم فکر کنم خوش گذشته بوده بود(به قول خودت)از غربی ترین نقطه ایران تا جنوبی ترین سفرهای مارکوپلوئی...چشمک

آیسا جونم هنوز هم عاشق کتاب و کتاب خونی هستی شعرهای زیادی رو بلدی هنوز خاله بازی از فیوریتهاته با غزل  و البته کلی از شالهای منو میاری و به خودت آویزون میکنی و کفش تق تقی میپوشی و یه بچه بغل میکنی و وااای خیلی به سختی حرکت میکنی و غزل هم خواهر جانته که اونم وضعش تو بازی بدتر از تو نباشه بهتر نیست خدا شاهده ...

هوا که توپه اصن جانه و کل غروبها رو پایین هستیم و دوچرخه و ماشین و اسکوتر محبتبغل

این دکه ی بستنی فروشی پشت شهرک هم عالمی شده با بستنی های هندونه ایش اصن عجیب بستنی میخوری تقصیر هواست اردیبهشت لعنتی...همه چیز میچسبه حتی بستنی به مقدار و دفعات زیاااددد...

بد جور رفتی تو کار پازل چینی و اونقدر با دقت و مهارت میچینی و اجازه نمیدی حتی دست بزنیم به تکه های پازل (خداروشکر)محبتبغلبوس

این هفته یه توفیق اجباری داشتیم که بابا علی موند خونه و اونقدر (به من یکی) خوش گذشت که دلم میخواد این هفته هی کش بیاد و تموم نشه  تو اردیبهشت لعنتیخندونک

آجوووووونم  بهترین ها رو برات آرزو میکنم عشقم خیلی شیرین و با مزه شدی همش ازت فیلم میگیرم چون وقتی به آرشیو کامپوتر نگاه میکنم و فیلمهای 2سال پیش رو میبینم همش میگم کاش فیلم بیشتر گرفته بودم برا همین سعیم بر اینه که فیلمهای زیادی داشته باشی یا ویس...بوس

همیشه دوستت دارم یادت باشه همیشه

به بهانه ی سالگرد عقدمون در 9سال پیش...محبتمحبتمحبت

ماهی قرمز من...

شب خواب دیدی کتاب دم دار خریدی صبح نا بیدار شدی گفتی بریم کتاب فروشی

تمام روزها ی عمرت رو برات گررم و روشن آرزو میکنم چهارشنبه سوریت مبارک

آیسا و خانوم پف(از ذوقش نمیدونست چی کار کنه وقتی خانوم پف رو دید (همون ماهی بادکنکی)

ادامه ی عکسها رو تو پست بعد میزارم میترسم بپوکهخندونک

و من و تو در قلی پر حرارت خداااایییمبغلبوس بوس برا خدا

لدفن من و آیسا رو ببوس خدااااآرام

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)