آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

اولین غلت

1391/12/12 16:26
نویسنده : مامانی
377 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامی الهی قربونت برم که اینقدر ماهی دیروز با آرمان جونی و آرتینا کوچولو رفتیم طبیعت ولی شما همش خواب بودی از اونجایی هم که باد می اومد من شما رئ تو پتو گذاشته بودم و بغلت کرد بودم که یه وقت باد به صورتت نخوره و جک و جونور هم یه وقت تو لباست نره قربون قد و بالات برم وقتی رسیدیم خونه شما تازه بیدار شدی شروع کردی بازی کردن که من متوجه شدم داری برمیگردی رو صورتت الهی قربونت برم کلی جیغ و زدم و شادی در وکردم باباجی میخواست درستت کنه ولی من نذاشتم گفتم بزار کارش رو به سرانجام برسونه همش هم تشویقت کردم با صدای بلند آیسا یه ذره دیگههههههههههههههههههههههه

الهی قربونت برم اینجا داشتی به حالت غر زدن گیخخخخخخخخخخخخخخخ میگفتی یعنی من نجات بدین باباجی هم دلش نیومد گفت بسه دیگه دخترم اذیت میشه لیلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

عشق کوچولوی من هزار هزار آفرین به شما دخملی نازم و هزار هزار بار شکر که هستم و یکی یکی کارای قشنگت رو میبینم و لذت با تو بودن رو احساس میکنم و بازم هزار هزار بار شکر

راستی تو هفته ای که گذشت ما مهمون هم داشتیم دانیال کوچولو اومده بود خونمون که چند تا از عکساشو میزارم وطبق معمول گیر داده بود به پستونک شما واسه همین منم یکی از پستونکای قدیممی شما رو بهش دادم و اونم میخورد خاله کیمیا میگفت هر کاری کردیم دانی پست.نک نگرفت حالا شما رو که میبینه میخوره کلی هم باهات حرف میزد سر شام کلا میخواست بیاد پیش شما و هر چی میگفتیم باباجان بشین شامتو بخور این کوچولو خوابه به حالت تایید سرشو تکون میداد و یه حرفای بامزه ای هم که ما نمیفهمیدیم میزد...

ایشون آفا دانیال هستند حدودا 1 سال و نیم نزدیک به 2 سال از شما بزرگترن فدات بشه خاله اینقدر بامزه ای

چند شب پیشا هم شما رو برده بودم حمام از حمام که اومدی شیر خوردی خوابیدی حدودا 5 دقیقه هم از خوابیدنت نگذشته بود که دیدم یه صداهایی از تو تختت میاد اومدم بالا سرت دیدم بیداری داری با پستونکت بازی میکنی و میگی گییییییییخ اااااااااااااااا گیخ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآااااا .آواز هم میخوندی اونم چراغ خاموش تمشک مامان منم ازت چند تا عکس گرفتم روسریت رو هم از سرت باز کرده بودی!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟

قربون اون چشمات برم آخه قلقلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

شما این مدلی شدی دیگه اصلا شبها از ساعت 9.5 میخوای بخوابی میخوای بخوابی ولی نمیخوابی که تا ساعت 11.5 12 چند بار میخوابونیمت تا میری تو تختت 2 دقیقه بعدش میگی گیخ یعنی بیاین منو ببرید وقتی با باباجی میایم بالا سرت میخندی از اون خنده ها منم بهوش رو تخت ولو میشم چند شبی هست که تو بغل باباجیت میخوابی .بعد بابا علی میگه به نظرت این دخمل خوابش میاد؟؟؟؟؟ تا ساعت 12 6 بار میخوابونیمت دوباره بیدار میشی.میگم خوب دختر نازم نخواب بیا بازی ولی بهونه مکنی هی ذق ذق میکنی گیخ بداخلاقی میگی میخوابی بلند میشی میخندی آخه2دقیقه خواب چه تاثیری داره من موندم اینم بعد از خواب

قربون اون چشمات برم من خیلی دوستت دارم عشقم بوووووووووووووووووس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامی آرمان (خاله زری )
13 اسفند 91 15:51
ای جونم خاله جون مبارک مبارک یه عالمه دست و هورا واسه آیسا خانوم آفرین به دختر قشنگم که این همه تلاش میکنه . از این به بعد مامانی باید بیشتر مواظبت باشه دختر نازم عکسات مثل همیشه خوشگل و ناز شدن با اینکه خیلی از دیدنتون نمیگذره اما خیلی دلم واسه آیسا جونم تنگ شده آخه اون روز نشد خیلی شما رو ببینیم
مامان هستی و هیربد
13 اسفند 91 18:13
وااااای مبارکه نفس خاله هزار ماشاا... .خوشگلم امیدوارم مامانی و بابایی گلت به سلامتی شاهد شیرین کاریهات باشن می بوسیمت عزیزم
مامی آرمان (خاله زری )
24 اسفند 91 23:13
سلام جوجوی خاله کجایی پس ... آیسا جونم سال نو و اولین عید نوروزت مبارک باشه خاله جونم دلم واست تنگ شده بود گفتم مامان شاید عکس جدید ازت گذاشته ... اما خبری نبود ایشالله که هر جا هستی خوش و خندون باشی عزیزکم


salaaaaaaam eyde shoma ham mobarak booooooooooooos
كاترين
2 فروردین 92 18:45
عيدت مبارك قلمبههههه
كيان دلش برات ضعف ميره

salam ghorbone kiyan beram dele ma ham vase kiyan zaf rafteeeeeeeeeeeeeeee vasaton sms damam nemidonam resid ya na eyde sho ma ham mobaraaaaaaaaaaak