پنجمین مروارید...2تا مهمون عزیز و مهمتر تولد بابامحمد جونیم...
سلام عشق کوچولوی من دیروز ساعت 11صبح مامان مهناز و بابا محمد قدم رو چشمامون گذاشتند و اومدن خونمون شما تو آشپزخونه نشسته بودی به همراه باباجی داشتی صبحونه میخوردی وقتی مامان مهناز رو دیدی از خوشحالی نمیتونستی چی کار کنی و فقط بلند بلند میخندیدی...قربونشون برم خیلی خوش اومدین مامان و بابای مهربونم یه هدیه خیلی قشنگ هم واسمون خریده بودند دستشون درد نکنه ...خلاصه اینکه به من و شما خیلی داره خوش میگذره ...بابامحمد جونمون هم دیشب تولدشون بود و واسشون کیک درست کردیم خیلی هم خوش گذروندیم....صبح زود هم شما بیدار شدی و با بابامحمد رفتی گردش نا گفته نمونه که دیشب هم بغل هیچکس خوابت نبرد گریه میکردی رفتی بغل بابامحمد . خوابت برد قربونت برم عشقم که اینقدر عشوه داری دخملی من....
الهی قربونت برم که الان 5 تا دندون خوشگل داری مبارکت باشه و به سلامتی همه دندوناتو در بیاری عشقم...
راستی با برس موهاتو شونه میزنی موهای من و مامان مهناز رو هم شونه میکنی و یه چیز بامزه اینکه شیشه شور رو هم فکر میکنی برسه تا میگیری دستت موهاتو شونه میکنی در ضمن دیشب با مامان مهناز کاسه بشقاباتو آورده بودی و خاله بازی میکردی چقدرم رفته بودی تو حس و الکی غذا میخوردی ...دورت بگردم من نفسممممممممممممممممممممممم...
اینطوری اسباب بازیهاتو میچینم و میدونی شما کدومو بر میداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای جووووووووووووووووووووووووووووووووونم
خوب این مامانی چی تو وبلاگم مینویسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تولدت مبارک بابا محمد جونممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ایشالا خدا سایتون رو از رو سرمون کم نکنه عاشقتیممممممممممممممممممممممم
بابا محمد همیشه منو اینطوری میخوره... خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
تمام من تویی و اصلا منی وجود ندارد همه اش تویی... دختر نازم عاشقتم و مثل همه لحضه هایمان ...من و تو ،تو قلب خداییم.