تمشک مامان
سلام تمشک کوچولوی من.الهی قربونت برم که اینقدر ماشالا روز به روز ناز تر و با مزه تر میشی خوشمزه ی مامان.هر روز بعد از ظهرها که میخوابی نیم ساعت قبل از اومدن باباجیت بیدار میشی تا باباجی از در میاد شروع میکنی اونقدر جیغ و داد میکنی واسش باباجی هم که دیگه نگو کلی باهات بازی میکنه اصلا خیلی لز شبها بغل باباجی خوابت میبره.حموم کردنتم خیلی دوست داره آخه شما هم کلا ساکتی تو حموم نفسم.چند روز پیش خاله زری و آرمان جونی با خاله ندا اومدن خونم آخ که چقدر خندیدیم و شما شدو تا شیطونی کردین هر کدومو میخوابوندیم اون یکی بیدار بود آرمان خاله از بس وروجک بازی در آورد لبش خورد به میز که کلی مارو ترسوند و شما رو هم از خواب پروند.بمیرم الهی ولی خدا رو شکر به خیر گذشت از بس خاله زری صدقه گذاشت واسطون.چند تا از عکسای اون روز که شما باهم عشقولانه شدین
قربونتون برم .تمشک مامان با اون چشمای نازت
اینم آیسا جونی با زنبورش حاج
داریم میریم پیش آرتینا
الهی الهی قربون اون شکل واقعا ماهت برم
تمشک مامی دوستت دارم بوووووووووووووووس