آیساآیسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

❤❤آیسا، طلایی موهایت گندم زار من❤❤

با تاخیر

1391/9/30 17:46
نویسنده : مامانی
283 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم.بابت این چند وقتی که نبودم نمیدونم چی بگم خوب درست 23 آبان بود که من و شما یه مدتی نا خواسته از هم دور شدیم.بعد از اینکه شما به دنیا اومدید من حالم زیاد خوب نبود .خوب خانم دکتر هم نفهمید و باعث شد که من 15 روز بیمارستان بستری بشم.نمیخوام از اون روزا بگم چون خیلی تلخه فقط همین رو بدون که خدا به هر دو مون رحم کرد تا 1قدمی مرگ رفتم و برگشتم...مامی دیگه نمیتونه به شما شیر بده چون دارو مصرف میکنم و واسه شما ضرر داره.از وقتی از بیمارستان اومدم چند تا شیر خشک عوض کردی الهی بمیرم ...اما خانمی شما هم خیلی بلایی آخرش ببلاگ کامفورت بهت افتاد و متاسفانه یک کم تو بازار کمه واسه همین کارتنی میگیریم که یه وقت دخمل بی غذا نمونه.بعدشم که این چند وقته خاله مریم از تهران اومده بود شما رو نگه میداشت با طاها که لندوتو شکست و یکی از جغجغه هاتو هم شکسته.دیگه اینکه شما خیلی بغلی شدی و مامان مهناز یادت داده مثل این خرسا که به تنه درخت میچسبن شبا همین جوری رو سینه میچسبی و میخوابی خیلی بامزه مامان مهناز شبا رو مبل میخوابه به خاطر شما آتیش پاره ...بعدشم مولتی ویتامینتو خیلی دوست داری ملچ و مولوچ میکنی و میخوری فقط شکم درد داری که دکترا میگن کولیک که خیلی اذیت میشی و فقط تو پتو آروم میشی که تابت بدیم کار هر شبمون.مامان مهناز هر روز پودرت میزنه گردن نازتو،راستی شما هر سر شیشه ای رو هم نمیخوری شیشه خودت مارک اونت.سر شیشت واسه خاطر یه شیر که بهت هم نیوفتاد گشادش کردیم چون دونه هایرشیر درشت بود اسم شیر بیومیل بود دوستم نداشتی بعد که شیرتو عوض کردیم از تو سر شیشه تند تند می اومد میموند گلوت بابا واست سر شیشه جدید خرید ولی گرسنه می موندی نمی خوردی واسه همین رفتیم همون سر شیشه رو واست خریدیم که واسه خاطر مارکش تحریم بود و...خلاصه آیسا جونی خیلی ناز داری.حالا عکسا تو میزارم.راستی از بس مامان مهناز شما رو بغل کرد و چرخوند سنگ کلیه اش حرکت کرد و کلی درد کشید و قرار بود با هم بیایم ایلام وسایلتو بچینیم که نشد حالا خدا کنه که سنگه بیاد.اینجا مامی نبوده

اینجا با دایی جونی داریم میریم بیرون

از بس گریه کردم و پاهامو کوبیدم جورابام در اومده

اینجا هم دارم میرم مهمونی

آخیش از حموم اومدم تمیز شدم حالا شیرمو بخورم

دیگه خوابم گرفته...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زری مامان آرمان
1 دی 91 19:01
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که مامانی دوباره برگشت پیشت عزیزم خیلی ناز میخوابی قربونت برم که اینقده ناناسی