آخرای اسفند...
شَنام عَلَی چوم...
سلام علیکم عشق کوچولوی مامان الهی قربون سلام کردنت برم قربون احوالپرسی کردنت عزیز مامان...
با اجازت چند وقتی هست تعطیلات نوروزی من و شما شروع شده و ما اومدیم همدان.تو این چند هفته خیلی به ما خوش گذشته و فقط دوری از باباجی اذیتمون میکنه که ایشالا چند روز دیگه ایشون هم میاد. برا عید به امید خدا طبق معمول هر سال میریم شیراز و البته امسال 2تامهمون عزیز هم داریم دایی دون ایضا و آذر دون
1.نونا مریضه...
موقع ناهار سر سفره خونه مامان مهناز.1
همه در حال غذا خوردنیم
آیسا :مامان مهناز پاشو بریم بازی بِدونیم
دایی جون:نه آیسا جون مامان هنوز غذا نخورده صبر کن غذاش تموم بشه
آیسا:من نِمیدَم که نونا می ده.(این در حالیه که نونا تو بغل شماست و دستش رو داری میزنی رو شونه مامان مهناز دست نونا رو) مامان مهناز ببین مریضه پاشو بریم آمپول بزنیم و بند وصل کنیم(بند منظور همون سِرُم هستش)
و این داستانه همیشگی شماست و نکته داستان اینه که مامان مهناز خیلی خوشحالن چون بعد از صرف غذا دیگه کاری به آشپزخونه ندارن.
2.من دونا دالَم...
آیسا:بابا ممد توجا میری؟
بابا:سر کار
آیسا :بابا ممد میخوای بری تو خط(سر خط تاکسی)
بابا:بله جوجووووی بابا
آیسا: خوب منم بِبَر.من دوتَره خوبی ام .من دونا(گناه) دالم کنایه از دلسوزی کردن.من غوشه میخورم(غصه )منو ببر تاب تاب عباشی ببر تو خط عمو مجید و ببینم .عمو مجید ناژه . دوشش دالم
بابا :مامان آیسا رو آماده کن بریم
3.من غَدا...
شب ساعت 11و نیم (از وقتی اومدیم همدان تقریبا خوتبت بهتر شده دیگه تا 12 یا خیلی طول بکشه 12 و نیم خوابی)
مامان من غَدا میخواااام.
من:باووووووشه.
در حال غذا خوردن :بابا ممد پاشو غدا بوخور
من:مامان جون بابا خوابه
آیسا:من بی ادبم؟من دوتَره خوبی ام. بابا ممد منو دوشش داره.مامان نگو مامان دون بگو آیسا دون بگو بله آیسا دون خوب بابا ممد من دونا دالم (گناه).بابا مممممممممممممد
من:
بابا ممد:
مامان مهناز:
4.من شَنام نمیدم(سلام)
زنگ در خونه رو میزنن
آیسا:من باز بِدونم
کیه؟شوما کی هستید؟خوب مامان مهنازم میاد پایین .مامان لِلام ایداس اَنان میام(مامان لیلا اینجاست الان میام)
مامان داره میره پایین
آیسا:منم میرم مغاژه.من شَنام نمیدم به خاله ها
من:چرا مامان پس نرو
آیسا:نه من دوتَره خوبی ام میدَم شَنام خاله ها شما بی ادب نیشین
حالا پایین تو مغازه...
آیسا:من ایندادو(اینجا) شَنام بِدم؟ خاموم این لباسه 100 تومنه خاموم من قَبه ای دوش ندارم(رنگ قهوه ای) من گِمز دوش دالم آبی و شَبز دوش دالم.
وبه یکی از مشتری ها میگی تو بی ادبی...
چرا؟؟؟؟؟؟؟
میخوام بِرم توه(کوه)...شیشار خاخو(شکار آهو و شعری که بابا محمد یادت داده.:
آیسا جون توتَنده من تو(تفنگ من کو)؟؟؟
الان8 تا شعر شیک حفظ هستی دختر باهوشم.
موقع نماز خوندن بابا محمد
وقتی یک کمی برف اومد و شما آدم برفی درست کردی و جوجه
اینم آمپوله بند دار
اینم هدیه های آذر جون دستشون درد نکنه
پ.ن:نونا اسم عروسک شماست که خیلی دوستش داری اگه قیلا گفتم الان یادم نیست ببخشید دوباره شد
و منو تو در قلب خداییم.